🌸🌸🌸
خیلی وقت بود که میخواستم وبلاگی داشته باشم و مستمر بنویسم اما هر بار وبلاگی که درست میکردم رو پاک میکردم یا بعد چندتا پست رهاش میکردم.این سری اما ب بهانه نزدیک شدن به شیش ماه دوم سال تصمیم گرفتم نوشتن رو جدی شروع کنم.شاید دفعات قبل به این دلیل نمیتونستم ادامه بدم که هدفی پشت وبلاگم نبوده ولی حالا هدفم رو از نوشتن پیدا کردم.نوشتن خاطرات و اتفاقات زندگی جدای از اینکه باعث ثبتشون و بررسی پیشرفت ها و پسرفت های زندگی میشه،باعث میشه که وقتی بعد یه مدت اونهارو دوباره بخونیم حس خوبی بگیریم.ننوشتنشون باعث میشه کم و بیش جزئیاتشونو فراموش کنیم.
به هرحال تصمیم به بودن و نوشتن هست:))
شش ماهی که از سال چهارصدودو گذشت خیلی اتفاقات زیاد و متفاوتی برام افتاد.تا حدی گاهیی اوقات به خودم میگم واقعا این من بودم که این ها رو پشت سر گذاشتم؟و بازم باورم نمیشه.کارهایی کردم و آدمایی وارد زندگیم شدن که اصلا فکرشو نمیکردم حالاحالا ها برام اتفاق بیفته.خیلی دلم میخواد تا جایی که یادمه بنویسمشون و جزئیاتشونو ثبت کنم.
طی چند پست کم کم از این بهار و تابستونی که گذشت مینویسم حتما به مضمون"بهار و تابستون چهارصدودو؛)"
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.