🌸🌸🌸
بعد از سفر دانشجویی آقای میم توی شهر ما یه مدت توی بیمارستان برای کاراموزی باید میومد و ما تقریبا از اواسط مرداد تا اواسط شهریور میتونستیم همو ببینیم.
۲۸ مرداد ماه:
"روزهای قبلش برام آنژیوکت خریده بودی که برای اولین بار روی دست تو امتحان کنم:)ولی وقت نشد و موند تا اون روز که برات آنژیوکت زدم توی پارک😂بعدش چقد دستام یخ کرده بود که یه موقع دردت نگرفته باشه ولی تو هیچی نمیگفتی😂 و بعدشم که رفتیم بازار و برام اونی که میخواستیم خریدیم؛) و بعدشم مثل همیشه یخ در بهشت خوردیمم:)"
"رفتیم سینما.
فیلم ملاقات خصوصی.
بارون میومد یکمی."
"یاد پیامی که ب مامانم دادی میفتم خنده ام میگیره:))"
و حالا ماییم و ادامه راه که چی پیش بیاد.
گود لاک
دیدگاهها (۱)
آسیه سبز
۱۹ شهریور ۰۲ ، ۲۳:۰۰
منم اقای میم دلم خاست 🙃🤧 ممنون میشم از وبلاگ تازه تاسیس من بازدید کنین .
پاسخ:
۲۰ شهریور ۰۲، ۱۷:۵۵