۲۸ مهر ۱۴۰۲ ، ۰۹:۵۲
خانمِ میم:)
این روزها...
🌸🌸🌸
خب...
از پس روزهای سخت و طولانی سلاممم:))
خیلی وقته ننوشتم و واقعا نمیدونم از کجا شروع کنم.پس هرچی به ذهنم بیاد رو میخوام بنویسم.
این روزها صبح ها درگیر بیمارستان و کارآموزی ام و بعدش تا عصر درگیر کلاس های دانشکده!شب هام درس خوندن و فیلم دیدن و کارهای دیگه و واقعا وقت نکردم که بنویسم:(
۰۲ مهر ۱۴۰۲ ، ۱۳:۴۳
خانمِ میم:)
اول مهر چهارصد و دو!
🌸🌸🌸
دیروز اولین روز پاییز بود و من بالاخره وقت کردم بیام و راجع بهش بنویسم!
هفت صبح اول مهر رفتم بیرون که دنبال کارهام بیفتم:)بماند که توی راه با دیدن بچه مدرسه ای ها کلی خاطرات مدرسه ام زنده شد و حس کردم نه دیگه مثل اینکه بزرگ شدم😂(البته هنوز هم بچه ام منتهی سنم داره زیاد میشه😂)!
۰۱ مهر ۱۴۰۲ ، ۱۰:۴۲
خانمِ میم:)
اولین روز پاییز
🌸🌸🌸
اول مهرمان چه جالب انگیز آغاز شد!
میام مینویسم حتما!